-
آهسته تر...
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 19:19
بین بودن و نبودن تفاوت فقط یه ن هست یه ن که وقتی از دنیای این روزا دلم میگیره دوست دارم ا ضافه کردنش به راحتیه نوشت نش بود ....از این به بعد بعضی از شعرهام و علاوه بر نوشته هام اینجا منتشر میکنم...ممنونم که به حرمت قلم امانتدارید..... تو خاکم کن من از باران خودم گل میشوم تو پاکم کن من این پایان پر پستی را فریاد خواهم...
-
این روزها !!!
دوشنبه 5 دیماه سال 1390 17:10
دلم تنگ، برا کسایی که هیچوقت ندیدمشون اما وقتی تعداد زیاد ایمیلها نظرات و این همه ابراز محبت و دیدم باورم نمیشد این همه دوست دارم که به یاد منن.....این مدت یه کم سخت بود،با این که هیچ فامیلی به دیدنم نیومد اما با همه پرستارها و دکترها و مریضها عین یه خونواده شده بودیم؛ازسرنوشت خودم با این همه بالا و پایینایی که 180...
-
یادته ؟ نه یادت نیست......
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 15:26
چقدر زود گذشت،2 سال پیش بود که اومدی سراغم داشتم آهنگ secret garden رو میزدم،، چند تا دختر تکیه داده بودن به دیوار و گوش میکردن و رهگذرایی که رد میشدن،بعضیاشون پولو توی کیس ویولونم پرت میکردن و بعضیا خم میشدنو پول و آروم میگذاشتن و بعضیام بی توجه رد میشدن....ماسک به صورتم بود تا چهرم زیاد معلوم نباشه،چشمامو بستم و غرق...
-
لبخند تلخ تو !!!!
دوشنبه 31 مردادماه سال 1390 19:39
برادر و خواهران من شاید هنگامی که این نامه به دست شما میرسد تعداد زیادی از شما از این زجر راحت شده باشند.من تلاش خود را همچنان ادامه میدهم اما هنوز موفقیت چندانی نداشتم.کاش میتوانستم به آدمها بفهمانم که شما چقدر گرسنه اید.چگونه میتوانم به آدمهایی که بیشترین زمان گرسنگیشان در رمضان فصل تابستان16 ساعت است و به غذاهای...
-
۳۰۰ تومن چقدره ؟؟؟
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 20:40
زمان چند سال قبل – مکان دانشگاه 1 روز بعد از کلاس برگشتیم خوابگاه که دیدیم یه نفر جدید بهمون اضافه شده، انتقالی گرفته بود و اومده بود دانشگاه ما؛معلوم بود پسر باهوش و درسخون و خوبی به نظر میرسید (بعدها فهمیدم رتبه 47 کنکور شده) یه چیزش خیلی جلب توجه میکرد " لباسای خیلی کهنش"علیرضا خیلی حرف نمیزد و کسی باهاش...
-
تهمت !!!
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1390 22:36
زمان 11 صبح دوشنبه - مترو ایستگاه امام خمینی پیاده میشم و وارد خط 2 میشم به سمت صادقیه،یه جا پیدا میشه ومیشینم،ایستگاه بعد کنارم یه جا خالی میشه و زن و شوهری که تازه سوار شدن زن میشینه کنارم؛ایستگاه بعد کنار دستیم بلند میشه و من میام کنار که شوهر بتونه جای من کنار زنش بشینه،مرد میشینه و دست زنش و آروم تو دست...
-
ببخش !!!
شنبه 25 دیماه سال 1389 00:05
ببخش خدا جان که مقابل تو و در کنار شیطان ایستادهام. خودت گفتهای همیشه همراه مظلوم و در مقابل ظالم باش ......
-
تنهایم تنها....
یکشنبه 19 دیماه سال 1389 00:07
تنهام، کسی نیست کمکم کنه، حالا میفهمم که هیچوقت هیچکس نبوده که بتونه کمکم کنه، فقط خودمم، فقط خودم تنهای تنها، حتی اونایی که ادعاشون طاق آسمون و….. خودمم، خود خودم و هیچکس نمیتونه کمکم کنه جز خودم، سخت ولی مجبورم، باید انجامش بدم………..
-
کی عاشقتره ؟؟؟
یکشنبه 12 دیماه سال 1389 20:29
از شنبه تا ۵ شنبه......تعداد اس ام اس هایی که ایرانسل برام فرستاده ۱۹ تاس و تعداد اس ام اسایی که تو برام فرستادی ۱۵ تا.....یعنی ایرانسل عاشقتره !!؟؟
-
اشتباه بزرگ !!!
چهارشنبه 8 دیماه سال 1389 00:08
امروز یه دختره رو دیدم آرایش کرده و لباس خفن وایساده بود کنار خیابون ، اونور خیابون وایسادم ببینم که سوار ماکسیما میشه یا بنز یا اون پراید که امیدش از بقیه کمتر بود ... بعد از چند دقیقه دیدم که فقط جلوی تاکسیها رو میگیره اونم تاکسیهایی که نفر یا نفرات دیگه ای هم توش باشن .... اشتباه بزرگی بود ، امیدوارم دنیام از این...
-
همسایه !!!
دوشنبه 6 دیماه سال 1389 20:12
امروز داشتم میرفتم بیرون، رسیدم به خیابون که دیدم خانم پیر همسایه معروف به (پیرزن وحشت) داشت با یه زنبیل پر از خرید کشون کشون میومد، منم رفتم جلو و گفتم مادر بذار کمکت کنم ، سرشو برگردوند سمتم و جوری نگام کرد که یاد فیلم paranormal active افتادم ، بعد از چند لحظه با لهجه شیرینش گفت : اییییی حالا که خودم تا اینجا آوردم...
-
صبر هم عالمی داره
دوشنبه 6 دیماه سال 1389 20:02
- اخم میکنم.... + چرا ناراحتی ؟ چی شده ؟ - فقط یه دلیل بیار تا من همه دلایل ناراحتیم و بریزم دور + و تو فقط سکوت میکنی .....................
-
و باز هم من !!!!!
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 12:36
گفتی زندگی سراسر اتفاق است مثل روز آشنایی که چقدر اتفاقی بود و اینکه چقدر اتفاقی عاشق شدی دیشب اتفاقی دفترچه یادداشتت را دیدم و اتفاقی صفحه 16 خط سوم را خواندم نوشته بود (هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست)